محرم و 21 ماهگی آروین
سلام پسر نازنینم آروینم
این پست مربوط میشه به 21 ماهگی شما که مصادف شد با تاسوعا و عاشورای امام حسین (ع)
فقط برات عکسات رو میذارم
فریبرز و ماندانا بچه های عمه مریم که همیشه پنجشنبه و جمعه ها از سرچشمه میان پیش تو از بس که دوستت دارن تو هم خیلی دوستشون داری
اینجا همش میخوای اون پسر بچه ای که کنار نماد گهواره علی اصغر وایستاده نگاه کنی ماندانا نمیذاره
این هم آخرین عکسهای پسرم با موهای بلند و خوشگلشه که چون میدونستم حسرتش رو میخورم ازت عکس گرفتم و شب خونه عمو حمید بابایی ماشینشون کرد 17/8/93
الهی مامان قربون اون خنده هات با مرواریدای خوشگلت بشه عزیزم
آروین و خونه شلوغ و بهم ریز ( همیشه همینطوریه خونه ما )
نمایی نزدیک از آروین کچل و خنده رو و خوشگل خودم
الهی فدای مظلومیتت بشم مننننننننننننننن
برام هیچ حسی شبیه تو نیست کنار تو درگیر آرامشم
همین از تمام جهان کافیه همین که کنارت نفس میکشم
برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جست و جوی منی
تماشای تو عین آرامشه تو زیباترین آرزوی منی
از این عادت با تو بودن هنوز ببین لحظه لحظم کنارت خوشه
همین عادت با تو بودن یه روز اگه بی تو باشم منو میکشه
منو از این عذاب رها نمی کنی کنارمی به من نگا نمی کنی
تمام قلب تو به من نمیرسه همین که فکرمی برای من بسه
خدایا بخاطر همه چیز ازت ممنونم
خیلی دوستت دارم