محرم 92
سلام پسر گلم ببخش مامان رو از اینکه اینقدر دیر به دیر برات پست میگذاره آخه خیلی کار دارم به خودت هم که درست نمیرسم همش کار کار کار .....
امیدوارم این کار من برای آینده تو مفید باشه عزیزم
در این پست میخوام عکسایی که توی محرم ازت گرفتیم بذارم عزیزم
آروین - فریبرز و ماندانا
خیلی دلم میخواست تاسوعا و عاشورا بریم هییت ببینیم ولی بخاطر کار بابایی نشد این چندتا عکس هم شب تاسوعا با عمه مریم و بچه هاش رفتیم تکیه هوا هم سرد بود من تنهایی نتونستم ببرمت عزیزم خیلی معذرت میخوام با اینکه عاشق سینه زدنی هر وقت میگیم حسین حسین شروع میکنی به سینه زدن تا میام ازت عکس بگیرم گریه میکنی دوربین و میخوای منم اعصابم خورد میشه یک داد میزنم سرت الهی بمیرم من خیلی مامان بدی بودم برات عزیزم امیدوارم منو ببخشی ولی خیلی دوست دارم آروینم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی