اولین مریضی آروین
از روز دوشنبه متوجه شدم آروینم اصلاً حالش خوب نیست تب میکرد و بی ادبی نباشه زود به زود خرابکاری میکرد و اسهال بود خیلی نگران شدم بردمش دکتر ولی فایده ای نداشت اصلاً خوب نشد دم به ثانیه خرابکاری میکرد باید میشستمش آخه بد جوری پاش سوخته بود گریه میکرد منم همش گریه میکردم دکتر گفت پوشک نشه بهتره به خاطر همین فقط شلوار پاش میکردم شاید باورتون نشه ولی این چند روز به اندازه 8 ماه آروین واسش شلوار شستم دیگه کلافه شده بودم نمیدونستم چکار کنم دوباره بردمش یک دکتر جدید گفت شاید به خاطر دندوناش باشه ولی نبود اینقدر وزنش کم شده که هرکس پسرم رو میبینه متوجه میشه منم جز غصه خوردن کاری نمیتونم انجام بدم 4 روز سر کار نتونستم برم حتی وقت نکردم بیام تو وبلاگ عید قربان رو تبریک بگم الان بعد از 5 روز حالش کمی بهتر شده منم اومدم سرکار ولی هنوز نگرانش هستم غذاش خیلی کم شده منم شیرم کمه نمیدونم چکار کنم الان که 8 ماه و 15 روز سن داره وزنش 7 کیلو و 500 گرمه که دکترش میگفت زیاد خوب نیست این اولین باریست که فهمیدم مادر شدن چقدر سخته و چه مسئولیت بزرگی به دوشمه این را هم باید بگم که همسر مهربانم این روزها به اندازه من نگران پسرمون بود و خیلی به من کمک کرد ازت ممنونم عزیزم
آروین مامان و بابا هر چه زودتر خوب شو